ستاره مامی

بدون عنوان

قبل از کوتاه کردن موهام:     میشه بجای خوردن گیلاس از اونا گوشواره ساخت! البته کاش لااقل یکی از اون گیلاسا خورده می شد و تلاشهای ما برای میوه خوردن همچنان بی نتیجه نمی موند   برای نشون دادن فرق بین دریاچه و دریا از تشت آبی و وان سفید استفاده کردیم که نهایتا به شنا تو دریا و قایقرانی ختم شد .   قدرت تجسم خوشگل مامی ستاره : مامی ببین با کبریتا کوه درست کردم ستاره : مامی به این دست نزنیا . اتو داغه! پروانه سمت راست رو از روی پروانه سمت چپ که من کشیده بودم کشیدی ...
24 خرداد 1392

هوشهای چندگانه

روزهامون با سی دی های بریل کیدز و خواندن دومن و بازهم "دورا" می گذره . مثل بچه هایی که یکدفعه به حرف میفتن و تازه معلوم میشه چه گنجینه لغاتی رو تو ذهنشون جا دادن در روز شاید نصف وقتا انگلیسی حرف می زنی حتی تو بازیهات با خودت شعرای انگلیسی می خونی. و حالا من وبابایی با کلمه هایی مواجه میشیم که "اسپانیایی" هستن و ... حالا این مامی طفلکی چکار کنه؟ اینم از فواید! سی دی دورا که در واقع زبان اصلیش انگلیسیه ولی واسه بچه های آمریکای لاتین ساخته شده و در غالب کارتون بهشون اسپانیایی یاد میده.  دلم می خواد بچلونمت . دوست دارم عسلکم ! عاشقتم اینقدر زیاد که با هیچ جمله ای نمی شه توصیف کرد و بهت افتخار می کنم .  موهاتو خاله مرضیه روز 5 شن...
11 خرداد 1392

عکاس کوچولو

بیشتر از 7-8 ماهه که خودت می تونی عکس بگیری . البته اوایل فقط با موبایلهای لمسی ولی الان با موبایلهای دکمه ای یا حتی دوربین هم می تونی عکس می گیری . حتی خیلی جاها از من و بابایی عکسای دونفره می گیری از همه بیبرام جالبتر کادرایی هست که انتخاب می کنی .خیلی وقت بود می خواستم پستی از عکسایی که خودت گرفتی بذارم ولی فراموش می کردم  اینم چند تا از عکسایی که تو گرفتی: عکسا کراپ نشده و کادرایی هست که خودت انتخاب کردی (پروژه فیلمبرداری تیزر )      اینم یکی از عکسایی که اوایل حدود 6 ماه پیش گرفتی   ...
1 خرداد 1392

تولد بابایی

با کمی تاخیر نوشت : امسال به مناسبت تولد 40 سالگی بابایی می خواستیم براش جشن بگیریم که هرکاری کردیم بابایی چون امتحان داشت راضی نشد که نشد . خب تولد زوری که نمیشه. میشه. در نتیجه مامی خانمی تصمیم گرفت که روز جمعه بابایی رو با یه جشت کوچولوی 3 نفره تو رستوران سورپریز کنه . کادو هم شب جمعه با خود بابایی رفتیم 3 تا پیرهن شیک خریدیم و البته از قبل که بابایی ندونه از نمایشگاه کتاب دوره کامل 3 جلدی "شازده حمام " رو گرفته بودیم .صبح جمعه با جوجو خوشگله رفتیم تو اتاق و کادوها رو جلد گرفتیم و از خودش پرسیدم که دوست داره کدوم پیراهن هدیه اون باشه و خودش به کادو چسب زد . بعد هم بهش سفارش کردم که کادوها رو بذاریم اینجا که بابا نفهمه. نیم ساعت بعد با...
1 خرداد 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ستاره مامی می باشد